محمد حسین واثقی‌راد

شناخت کامل و سره زندگی و سیره آخرین فرستاده خداوند، محمد (ص) از خلال غبار انواع روایات ناسره و خرافات و جعلیات القایی و حشو و زواید و تحریفات تاریخی، می‌تواند منتهای آمال هر مسلمان عصر حاضر باشد. اما کجاست منبعی که چنین نوری به دل بتاباند و خورشید هدایت را از پس این غبارها به در آرد؟ 

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه  (الاحزاب- ۲۱)
این آیه دستور همیشگی، قطعی  و کاربردی خداوند در موضوع اقتدا و پیروی کامل از رسول خدا (ص) و اقتدا به آن حضرت در تمامی شئون زندگی است. ضروری است که اقتدا و پیروی کامل مستلزم شناخت است؛ زیرا پیروی بدون شناخت امکان‌پذیر نیست. پس آیه هم ضرورت شناخت را بیان می‌کند هم ضرورت پیروی را.
 مراتب پیروی نیز مبتنی بر مراتب شناخت است که هرچه شناخت کامل‌تر شود، پیروی نیز کامل‌تر خواهد بود.  از این رو پیروی و شناخت رسول خدا (ص) تلازم وجودی دارند و می‌توان گفت انفکاک‌ناپذیرند. اینکه امروز برخی مسلمانان، مسلمان اسمی هستند و بسیاری به‌طور ناقص پیروی می‌کنند، برخاسته از عدم شناخت یا شناخت ناقص از آن حضرت است. با جزم و یقین می‌توان گفت امروز شناخت رسول خدا (ص) و پیروی از آن حضرت بسیار جزئی و ناقص است. در طول تاریخ نیز همین گونه بوده‌است. 
عامل اصلی آفت‌ها و آسیب‌ها چه در مقولة معرفی و نظریه‌پردازی در موضوع شخصیت رسول خدا، چه در موضوع ضرورت پیروی از آن حضرت و چه در موضوع اقتدای عملی، همانا شناخت ناقص یا شناخت توهمی است. اگر کسی بتواند به حقیقت وجودی آن حضرت راه یابد در سه مقولة فوق دچار خطا و اشتباه نمی‌شود . 

 برای شناخت رسول خدا (ص) چنده راه وجود دارد
اول: شناخت شهودی. یعنی حقیقت وجودی رسول خدا (ص) را می‌بیند. این شناخت فراسوی زمان و مکان است. در هر زمان و هرکجا که باشد می‌تواند به حقیقت وجودی آن حضرت راه یابد و آن حقیقت را در آیینة بصیرت خویش بدون هیچ ابهامی ببیند. این شناخت ویژة کسانی است که از نظر حقیقت وجودی هم‌سنخ آن حضرتند. در این صورت این شناخت به اهل بیت آن حضرت یعنی معصومین علیهم السلام اختصاص دارد. هیچ کس دیگری نمی‌تواند به این شناخت راه یابد.
 دوم: شناخت حضوری. یعنی نزد آن حضرت حضور یافته و شخصیت معنوی آن حضرت را در آیینة اعمال، گفتار و کردار دیده‌است . این شناخت هرچند آسیب‌های کمتری دارد اما مخصوص کسانی است که در زمان آن حضرت حضور داشته و نزد آن حضرت حضور یافته‌اند. بنا بر این، مخصوص صحابة بزرگوار آن حضرت است.
سوم: شناخت غیابی. شناخت تمامی کسانی که پس از آن حضرت آمده‌اند تا عصر حاضر از این نوع است. این شناخت نیز راه‌ها و مراتب مختلف دارد .
الف: قرآن. بدیهی است که قرآن در معرفی شخصیت رسول خدا (ص) سنگ تمام گذاشته وآن حضرت را با شیوه‌های مختلف معرفی کرده‌است. 
بهترین و مطمئن ترین راه شناخت پیامبر اکرم در عصر حاضر همین راه است. حق و واقعیت آن است که آن حضرت را با قرآن بشناسیم. اما این شناخت مخصوص کسانی است که قرآن و تفسیر آن را می‌شناسند یا کم و بیش با آن سر وکار دارند؛ بنابراین ویژة خواص است. هرچند این راه برای همه باز است  اما همگان نمی‌توانند به آن راه یابند.
 زیرا نخست باید مفاهیم و شیوه‌های سخن گفتن قرآن را شناخت و آنگاه با شناخت شیوه و مفاهیم قرآن، رسول خدا (ص) را شناخت  و به حقیقت وجودی آن حضرت راه یافت. این نوع شناخت نیز به طور کامل  اگر نگویم ممکن نیست، دست‌کم دشوار است. هر چند که به مراتب اولیه آن می‌توان تا حدودی دست یافت .
ب: کلام و سخنان آن حضرت؛ یعنی روایات. روایات و احادیث رسول خدا از طریق فریقین یعنی شیعه و اهل سنت به وفور روایت شده‌اند و از طریق این روایات می‌توان به شخصیت آن حضرت راه یافت. اما این راه نیز ویژة خواص است که باید در دو مقولة اثباتی و ثبوتی تخصص یافت؛ نخست به شناخت روایات رسید و سپس به شخصیت رسول خدا راه یافت.
 در این راه نیز افزون بر شناخت‌های کلاسیک روایات واحادیث، شرط اساسی و اصلی، صفای باطن و پاکیزگی دل است و به‌مراتب صافی و پاکیزگی دل می‌توان به حقیقت وجودی رسول خدا راه یافت . صرف شناخت روایات به‌صورت تکنیک و کلاسیک قطعا کافی نیست. 
ج: شرح زندگی آن حضرت؛ یعنی مطالعة تاریخ زندگی آن بزرگوار. این موضوع،  راه شناختی است که همگان می‌توانند به آن راه یابند. 
در عصر حاضر شناخت عامة مردم  اعم از مسلمانان و غیرمسلمانان از همین طریق است. تبیین شرح زندگی آن حضرت چه در قالب تاریخ یا سیره از دیرباز مورد توجه بوده و از قرن دوم هجری تا کنون به تفصیل به آن پرداخته شده است. 
صدها دوره و جلد کتاب چه به صورت کلی و فرا گیر، یا به‌صورت موردی و موضوعی و جزئی نگارش یافته است. از آن زمان تا کنون غیر از خواص،  شناخت عامة مردم از همین طریق بوده است.
این نوع شناخت هرچند رایج بوده، اما متأسفانه آفت‌ها وآسیب‌های بسیار و غیر قابل جبران داشته است.
اولین آفت و آسیب آن است که شرح زندگی آن حضرت به‌طور کامل نگارش نیافته است. این موضوع را به وضوح می‌توان مشاهده کرد زیرا: شرح زندگی آن بزرگوار از دوران کودکی تا بعثت جز در قالب چند داستان نگارش نیافته است. در این دوران درباره شخصیت اجتماعی، اخلاقی، معنوی، آسمانی و ... آن حضرت چیزی در اختیار نداریم یا بسیار اندک است.  
چهل سال زندگی آن حضرت که سرشار از وقایع بلند معنوی و ... بوده  برای ما از منظر تاریخ ناشناخته است.
 بعد از بعثت نیز به تبیین شخصیت آسمانی و پیامبری آن حضرت در طول دوران مکی جز مواردی از درگیری مشرکان قریش با آن حضرت چیزی تبیین نشده‌است. 
مطالعة تاریخ و سیره در این دوران حکایت ازآن دارد که زندگی آن حضرت در این دوران در درگیری با مشرکان قریش گذشته است.
از سخنرانی‌ها و آموزه‌های آموزشی و تربیتی و معرفتی در دوران مکی چندان در دست نیست که قطعا بیان و سخنرانی و خطابه‌های بسیار داشته است اما چیزی روایت و تبیین نشده‌است. اینجا نیز شخصیت معنوی و اخلاقی و عقلانی و عرفانی و عبادی و اجماعی آن حضرت ناشناخته است.
در دوران مدنی نیز در تاریخ و سیره بیشتر به جنگ‌ها و سریه‌ها و لشکرکشی‌ها پرداخته شده است.
در  این دوران رسول خدا (ص)  هر هفته نماز جمعه اقامه می‌کرده، اما از خطابه‌های نماز جمعه در منابع تاریخی حتی روایی چندان روایت نشده است. آن حضرت هر روز پس از اقامة نماز صبح با اصحاب  گفتگو داشته است و از آنها نیز خبری نیست. در طول دوران مکی و مدنی، افراد و هیأت‌های بسیار که از سرزمین‌ها و مناطق دیگر به مدینه می‌رفتند با آن حضرت ملاقات داشتند ولی از محتوای گفتگوی حضرت با آنها خبری نیست، جز بسیار اندک. 
رسول خدا در مسافرت‌ها  نیز برای اصحاب سخنرانی داشته که چندان روایت نشده است. پیامبر اکرم در حجه الوداع سخنرانی‌های متعدد داشت که از آن سخنرانی‌ها جز اندک روایت نشده است. سخنرانی آن حضرت در غدیر خم در منابع اهل سنت حتی به طور ناقص روایت نشده است. آن حضرت در آن جریان بیش از یک ساعت سخنرانی داشت اما فقط این جملة کوتاه روایت شده که «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». آن حضرت قطعا این جمله را صد یا دویست بار تکرار نکرده، مقدمه و نتیجه و شرح و بسط داشته که چیزی روایت نشده‌است ... و موارد بسیار دیگر که جای شمارش آنها نیست.
با مطالعة تاریخ و سیره این حقیقت غیر قابل انکار به‌دست می‌آید که تمامی آنچه در زندگی رسول خدا از دوران کودکی تا رحلت رخ داده، بیان نشده است.  
 دومین آفت وآسیب آن است که تمامی آنچه در تاریخ و سیره تحت عنوان شرح زندگی رسول خدا آمده، واقعیت نداشته است. تعداد قابل توجه آنها یا به طورکامل جعلی و ساختگی است یا مطالب جعلی و ساختگی به مطالب واقعی افزوده شده است. 
متأسفانه تعدادی از همین مطالب جعلی و ساختگی به‌عنوان مسلمات فرض شده و در کتاب‌های تاریخ و سیره به‌صورت گسترده رواج یافته تا جایی که برخی از همین مطالب به کتاب‌های درسی مدارس و دانشگاه‌ها راه یافته و تدریس می‌شود، در حالی که واقعیت نداشته است.  
از همین مقوله داستان شیرخوارگی محمد (ص) نزد ثویبه و حلیمة سعدیه است که جعلی و ساختگی است. همچنین نزول وحی و قرار گرفتن لوح توسط جبریل نزد رسول خدا و این که پیامبر فرمود نمی‌توانم بخوانم ... این موضوع که پیامبر اکرم پیش از بعثت و بعد از بعثت نمی‌توانست بخواند و بنویسد، جعلی و ساختگی است و همچنین داستان گوسفندچرانی آن حضرت و ورود امام علی به خانة رسول خدا به انگیزة کفالت فرزندان ابوطالب برای خشکسالی و داستان مخفی بودن دعوت به مدت سه سال و داستان هجرت مسلمانان به حبشه به انگیزة فرار از شکنجة مشرکان و بیعت انصار در عقبه با محتوای بیعت النسا و ...   در دوران مدنی نیز  شهرت یافته که مصداق آیة «لمسجد اسس علی التقوی» مسجد قباست و تحویل قبله هنگام نماز در مسجد بنی سلمه صورت گرفته و اینکه مسافرت‌های رسول خدا نزد قبیله‌ها و سریه‌ها با انگیزة نظامی بوده است و نیز برخی جریانات در جنگ بدر و داستان ابولبابه و ستون توبه ... و بسیار دیگر که قابل اثبات نیستند یا دلیلی برای اثبات آنها وجود ندارد یا در اصل جعلی وساختگی هستند اما به‌عنوان مسلمات فرض شده‌ و به صورت گسترده رواج یافته‌اند. 
این موضوع در تاریخ پیامبر اسلام که تمام آنچه که واقع شده بیان نشده و تمام آنچه که بیان شده نمی‌تواند واقعیت داشته باشد، غیر قابل انکار است.  بنا براین آنچه از تاریخ پیامبر اسلام در اختیار داریم تحریف شده است. بدیهی است که شخصیت رسول خدا (ص) را با این گزارش‌های تحریف شده نمی‌توان شناخت . 
عامل اصلی تاریخ‌نگاری به‌صورت تحریف شده، سلسلة بنی‌امیه بودند زیرا هسته‌های اصلی تاریخ‌نگاری در زمان حکومت بنی‌امیه شکل گرفت؛ همان کسان که در طول دوران مکی و مدنی با آن حضرت کینه و دشمنی ورزیدند. در زمان آنها این گزارش‌های جعلی ساخته  و در دوران بنی‌عباس افزوده، تکمیل و تدوین شدند. 
در این دو دوران فرهنگ و عقاید، تاریخ و ... منطبق با سیاست تدوین شد؛ از این رو به‌طور قطع می توان گفت تاریخ پیامبر اسلام را آن گونه که می‌خواستند نوشتند نه آن گونه که واقیعت داشت و باید نگاشته می‌شد. گزارش‌های بسیار که با سیاست و حکومت سازگار نبود یا حذف شد یا به آن افزوده شد و گزارش‌های بسیار که واقع نشده بود اما حکومت و سیاست اقتضا می‌کرد که باشد، جعل و  اضافه شد.
 با تحقیق و پژوهشی که انجام شد تا کنون این گزارش‌های تاریخی مورد نقد و نفی واثبات قرار نگرفته یا اندک بوده‌اند (جز الصحیح من السیره که آن هم ملاحظاتی دارد).
لازم بود که گزارش‌های تاریخ پیامبر اسلام به‌صورت تفصیلی و گسترده مورد نقد و بررسی قرار گیرند و با ضابطه‌های شناخت واقعیت ارزیابی شوند. بدین منظور از سال ۱۳۶۹ به مطالعه و تبیین تاریخ پیامبر اسلام پرداخته شد.
تقریبا همة کتاب‌های تاریخ یا کتاب‌هایی که به‌صورت ضمنی به تاریخ پرداخته‌اند مطالعه شدند؛ از جمله مجموعه‌های تاریخ، سیره، تفسیر، حدیث، رجال و تراجم و ادب و حتی برخی کتاب‌های فقهی و کلامی. 
بر همین اساس نفی و اثبات گزارش‌های تاریخی از  چند جهت مورد نقد و بررسی قرار گرفت:
الف: از منظر سندشناسی؛ آیا با سند روایت شده‌ یا بی سند و راویان آن قابل اعتماد هستند یا نیستند. تأیید شده‌اند یا خیر. این موضوع مستلزم مراجعه به کتاب‌های رجال و تراجم بوده است.
ب: از منظر قرآن؛ آیا این گزاش تاریخی را قرآن تأیید می‌کند و می‌توان شاهدی برای اثبات یا نفی آن از قرآن آورد .  
ج: مجموعة کتاب‌های حدیث و روایات؛ آیا این گزارش تاریخی در کتاب‌های روایی نیز آمده یا خیر و کتاب‌های تاریخ و حدیث در این موضوع اختلاف دارند یا خیر. در هر موضوع، در کنار گزارش‌های تاریخی روایات نیز به طور کامل آورده و نقد شدند.
د: مجموعة کتاب‌های تفسیر 
ه: تعارض گزارش‌های تاریخی با یکدیگر و بیان اختلافات.
و: عقل. برخی گزارش‌های تاریخی از منظر عقل امکان وقوع ندارند. مثل مخفی بودن دعوت پیامبر به مدت سه سال و تجمع در خانة ارقم بن ابی الارقم که از منظر عقل امکان وقوعی ندارد.
ز: تاریخ صحابه. برخی موضوعات در تاریخ صحابه بیان شده‌اند که در تاریخ‌نگاری پیامبر اسلام مورد توجه نبوده‌اند.
ح:  برخی کتاب‌های ادب و فرهنگ لغت و فقه وکلام که بر حسب مورد به آنها مراجعه شد.
ط: اعتقادات. در برخی موارد گزاره‌های تاریخی با اعتقادات تعارض دارند. از آنجا که اعتقادات از قرآن و روایات مسلم و قطعی گرفته شده‌اند، باید گزارش‌های تاریخی با اعتقادات سازگار باشند وگرنه مردود دانست. زیرا درستی اعتقادات را نمی‌توان با گزارش‌های بی سند و بی ارزش تاریخی مخدوش کرد اما گزارش‌های تاریخی را می‌توان با اعتقادت مسلم و قطعی ارزیابی نمود.
از سال ۱۳۶۹ تا کنون در موضوع تاریخ پیامبراسلام تحقیق و پژوهش شد و بر اساس ضابطه‌های فوق، کتاب «نگرش نو به تاریخ اسلام» نگارش یافت. 
این کتاب تکرار مکررات وقایع تاریخی نیست. هرگزارش تاریخی از منظر سند و ضابطه‌های دیگر مورد نقد و بررسی قرار گرفته و خرافه‌زدایی شده‌است. در موضوع مربوطه، آیات و روایات نیز آورده شده‌است. لذا در جای جای این کتاب نوآوری را مشاهده خواهید کرد. تا کنون هفت جلد آن تا جنگ احد چاپ شده است. جلد هشتم مربوط به جنگ خندق و جلد نهم ویژة یهودیان در حال بازنگری و ویرایش است. این کتاب با این هدف تدوین شد که گزارش‌های تاریخ پیامبر اسلام  به‌صورت موردی نقد و بررسی شده و روشن شود که کدام گزارش تاریخی، جعلی و کدام واقعیت داشته یا می‌تواند واقعیت داشته باشد. 
هرچند گامی کوچک و ناقص است اما به این امید برداشته شده که تحولی بزرگ در تاریخ‌نگاری پیامبر اسلام پدید آورد و ناگفته‌های تاریخ، تبیین و خرافه‌زدایی شوند. بدیهی است که هیچ گفتار و نوشتاری جز بیان پیامبران و معصومین بی نقص و عیب نیست. این کتاب نیز قطعا خالی از نقص و عیب نیست. امید است از نظریات و دیدگاه صاحبنظران بهرمند شوم.

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • محمد سعید معزالدین IR ۰۹:۴۷ - ۱۴۰۴/۰۶/۰۳
    بسیار عالی، پژوهشگر و فرهیخته ارجمند جناب استاد محمدحسین واثقی راد در کتاب تاریخ اسلام به بررسی و تحلیل رخدادها پرداخته و از نقل صرف توصیفی و داستانی وقایع بدون ارزیابی سند و تحلیل آن پرهیز کرده و اثری متفاوت با تحولی نو در این مقوله پدید آورده است.

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی